سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند متعال، کسی را که در زندگی اش بخیل است و به هنگام مرگش بخشنده می شود، دشمن می دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :35
کل بازدید :38439
تعداد کل یاداشته ها : 27
103/2/26
3:21 ع

 

شهید قهستانی

 

شهدا

 

 

زندگی نامه:

تولد : 18/ 6/ 35 – قم ( شادقلی )

شهادت : 26/ 10 /65 – شلمچه

شهید عباس قهستانی در سال 1335 در خانواده ی مذهبی در روستای شادقلی قم به دنیا آمد .  دوره های مختلف تحصیلی را با موفقیت پشت سر گذاشت و به مدرسه ی عالی نفیس تهران ( خواجه نصیر الدین طوسی کنونی ) راه یافت . با آغاز نهضت اسلامی و تعطیلی دانشگاه ها به قم بازگشت و با دوستانش شروع به فعالیت های ضد رژیمستم شاهی نمود . زیر زمین خانه ی پدری خود را به محل ساخت نارنجک های دست ساز تبدیل کرد . در آغازین پیروزی نهضت به تهران بازگشت و به همراه دوستان دانشگاهیش آموزش نظامی دید و به حفاظت از مراکز حساس پرداخت

 

 

 

شهدا

 

 

در زمان آشوب گروهک ها به نقده رفت . تا اینکه آفریدگار عشق و عاشقی او را به آموزگاری رهنمود ساخت و شهید ، گمشده ی خود را یافت . با دانش آموزان صمیمی و بی تکلف بود ، هر از گاهی با آنان به کوه می رفت . بارها از او شنیده بودند که می گفت :«من که لیاقت معلمی ندارم .» به درد این کار نمی خورم . اگر با لیاقت ها بیایند ، ما باید ب دنبال کارمان برویم !

و سر انجام این معلم بیقرار لقای دوست ، در شب بیست و هفتم دی ماه سال 1365 در ادامه ی عملیات پیروزمندانه ی کربلای پنج به دور از چشم هیچ شاهد و ناظری به شهادت رسید . پیکر این معلم حدود 11 سال از دیده ها پنهان بود . روحش شاد و راهش پر رهرو باد . 

 


 

 

 

 

 


90/1/19::: 9:20 ع
نظر()
  
  

 

 

شهید سید مجتبی نواب صفوی

شهیدنواب صفوی

زندگی نامه

سید مجتبی از روحانیون مبارز و رهبر جمعیت فدائیان اسلام و از پیشتازان مبارزات اسلامی و مکتبی بر ضد رژیم شاهنشاهی و استعمار بود .

او در سال 1303شمسی در محله خانی اباد نو و در خانواده ای روحانی دیده به جهان گشود .

پدرش سید جواد میرلوحی به دنبال صدور قانون (لباس های متحد الشکل )لباس روحانیت را از تن بیرون کرد و به عنوان وکیل در داد گستری مشغول به خدمت شد اما پس از چندی در پی یک مشاجره سخت سیلی محکمی به صورت (علی اکبر داور)وزیر عدلیه وقت زد که نتیجه ان گذراندن محکومیت سه ساله در زندان بود .

سید مجتبی در 7سالگی وارد دبستان حکیم نظامی شد و سپس در مدرسه صنعتی المانی ها به تحصیل ادامه داد و هم زمان در یکی از مساجد خانی اباد نو به فراگیری دروس دینی مشغول شد او پس از چندی به نجف اشرف هجرت کرد و در ان جا اقامت گزید وی فقه و اصول و تفسیر را از استادانی چون علامه امینی (ره)و حاج اقا حسین قمی و اقا شیخ محمد تهرانی اموخت

شهیدنواب صفوی

کارهای شهید

او درنجف یکی از آثار احمد کسروی را که در آن به یکی از امامان معصوم (ع)توهین شده بود مطالعه کرد و چون برخی ازمراجع نجف کسروی را مرتد می دانستند ، از این رو به ایران باز گشت تا کسروی را از ان کار بازدارد .

وی پس از چند جلسه بحث و گفت گو با کسروی وی را عنصری بی دین یافت و به کمک چند نفری از فضلا و نویسندگان«جمعیت مبارزه با بی دینی»را تشکیل داد اما باز هم نتوانست کسروی را از دین ستیزی و اغفال جوانان باز دارد به همین دلیل نواب صفوی کسروی را در 23اردیبهشت 1324در میدان حشمتیه تهران ترور کرد اما کسروی جان سالم به در برد و نواب زندانی گردید و بعد از چندی با در خواست علمای ایران و نجف با قید کفالت آزاد گردید .

 

شهیدنواب صفوی

اقدامات جمعیت فداییان اسلام

1:نخستین اقدام این جمعیت ترور مجدد کسروی در 20 اسفند 1324 بود که به قتل وی در جلسه داد گستری انجامید.

2:عبد الحسین هژیر که نقش اصلی در تقلب انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی داشت توسط فداییان اسلام به قتل رسید .

3:جلوگیری از دفن جنازه رضا شاه در قم و منتقل شدن ان به شهر ری

4:ترور سپه بد علی رزم آرا .که به نخست وزیری منتسب شده بود و هدف از انتساب او نادیده گرفتن جنبش ملی شدن صنعت نفت بود.

5:فداییان اسلام به عنوان مخالفت با پیمان نظامی بغداد «در 16اسفند 1329» که در سال 1334میان عراق و ترکیه منعقد شد و سپس ایران ، انگلستان و پاکستان بدان پیوستند . (این پیمان کشور های منطقه را به عنوان سپر امنیتی و نظامی آمریکا و انگلستان در برار شوروی در می آورد)حسین علاء نخست وزیر وقت را در آستانه سفر به بغداد جهت شرکت در اجلاس این پیمان در روز 25آبان 1334ترور کردند اما وی جان سالم به در برد .

نواب صفوی در شهریور 1332 به دعوت سید قطب الدین از رهبران (اخوان المسلمین)برای شرکت در کنگره اسلامی قدس عازم بیت المقدس شد او در ان کنگره سخنران پر شوری ایراد نمود و مسلمانان را به وحدت برای آزاد سازی سرزمین فلسطین فرا خواند و در این سفر از عراق ، سوریه و لبنان باز دید کرد و برای نجات فلسطین تحریک و تسبیح نمود به طوری که عرفات در سفری که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به تهران داشت گفته بود : عامل اولیه حرکت وی در این قیام نواب صفوی بود .

 

شهیدنواب صفوی

شهادت

نواب صفوی به همراه یارانش به دنبال ترور حسین علاء نخست وزیر وقت باز داشت شدند آن ها تحت شکنجه های شدید قرار گرفتند و در دی همان سال در داد گاه نظامی محاکمه شدند . سرانجام پس از چند جلسه دادگاه نواب صفوی و سه تن دیگر (سید محمد واحدی ، مظفر ذوالقدری ، و خلیل طهماسبی )را به اعدام محکوم کرد .

حکم داد گاه بامداد 27 دی 1334 به اجرا در امد و ان ها را در تهران به خاک سپردند . مدتی بعد جنازه انان به قم منتقل شده و در ان جا دفن گردید .

 

 


90/1/10::: 6:24 ع
نظر()
  
  

 

 

شهید مجتبی علمدار

 

 

 

 

 

شهید علمدار 

 

 

زندگی نامه :

تولد: 11دی ماه 1345

مجروحیت شیمیایی:11 دی ماه1364

ازدواج با سیده فاطمه موسوی:1370

تولد دخترش زهرا : 8دی 1371

شهادت: 11 دی ماه1375

--------------------------------------------

سال 1362 هفده ساله بود که به عضویت بسیج در آمد .از داوطلبهای بسیجی بود که به اهواز وهفت تپه وکردستان و... عازم شد ومردانه جنگید چند باری هم در جبهه مجروح شد ،ولی بیشتراوقات بدون مراجعه به پزشک زخم هایش را در مان می کرد تا سرانجام در ئی ماه 1364، در عملیات والفجرشیمیایی شد؛اما خودشرا از درمان معاف کرد .

 

  

 

شهید علمدار

 

خصلت های پاک شهید :

سربه زیر بود، متواضع وخالص ،با رفقا برای جوانان بی کار کار پیدا می کرد ند . دوست داشت عرق شرم بر پیشانی هیچ جوانی ننشیند . می گفت: جوان باید پول توی جیبش داشته باشد تا جلوی دوستانش خجالت نکشد.

سرزدن به خانواده های کم بضاعت جزء برنامه های ثابت هفتگی اش بود . با این که روز در تلاش بود نماز شبش ترک نمی شد .عاشق زیارت عاشورا بود . نزدیکش که می شدی ذکر «یا زهرا» از لبش می شنیدی که یکریز بود ودم به دم . نفس گرمی داشت ومداح اهل بیت (ع) وآنانی بود که به خاطر اهل بیت در خون سرخشان غوطه ور بودند . بعاز جنگ ، دلش به یاد رفقا ی شهیدش می گرفت مراسم راه می انداخت ومیخواند ، اغلب هم شعر های خودش را می خواند. 

شهید علمدار

خاطرات شهید:

انگشترداشت که یکی از دوستانش وقت شهادت ، در انگشت او کرده بود و به همین خاطر خیلی برایش ارزش داشت . یک بار وقتی آمد خانه ، دیدم ناراحت ونگران است .علت را که جویا شدم فهمیدم انگشتر راروی سکوی حمام آبادان جا گذاشته . خیلی پکر بود . باهم زیارت عاشوراودعای توسل خواندیو که انگشتر گم نشود ویکی آن را پیداکند وبرای مجتبی نگه دارد . شب خوابیدیم وصبح بیدار شدیم در کمال ناباوری دیدیم انگستر روی مفاتیح الجنان است .

شهید علمدار

دستمال سبز :

 علمدار یک دستمال سبز داشت برای مراسم مداحی وگرفتن اشک از چشم خودش که به اشک چشم خیلی از دوستانش هم بود . وصیت کرده بود قبل از این که جنازه را در قبر بگذارند ، یک نفر داخل قبر شود و مصیبة حضرت زهرا (س)وامام حسین (ع) را در قبر بخواند وهنگام دفن هم دستمال سبز را روی صورتش بگذارد . می گفت از شب اول قبر می ترسم ودلم می خواهد اجداد پاکم به دادم برسند

شهید علمدار

 

 

 

شهادت:

یازدهم دی ماه 75، درگلزار شهدای ساری ، جمعیت مشایعت کننده ی مجتبی تا بهشت یک صدا فریاد می زدند :

                           یامهدی (عج)، (یا زهرا )

 

 آن روز غم عجیبی پیچیده بود در سینه ی زهرا علمدار ،که می دید بابای او ، یعنی مجتبی علمدار ،در روز تولدش ؛ تولد واقعی اش را در آسمان ها جشن می گیرند.

 

 

 

 

 

 

 


89/12/29::: 6:26 ع
نظر()
  
  

 

 

 

 

شهید احمد متوسلیان

َشهیداحمدمتوسلیان

نبوغ فرماندهی

در ارتش خدمتک رده بود قبل از انقلاب هم زندانی بوده است . از فکر نظامی خوبی برخوردار بو .وقتی اولین بار دنبال بچه های تهران در سال 58 رفت بانه به عنوان یک نیروی عادی از گردان 2 سپاه خدمت می کرد بعد مشخص شد که او نبوغ ذهنی و فکری اش «فرماندهی»است.

جنایات اسرائییل

اسراییل شدید ترین و شقی ترین جنایت ها را در اینجا انجام می دهد فقط یک قسمت از این جنایت ها را من در یک کودکستان به نام امام موسی صدر در اطراف شهر صیدا مشاهده کرده ام که بیش از 300 کودک یک جا کشته شده اند.

َشهیداحمدمتوسلیان

 

 

جنگ در غرب

وقتی صحبت از جنگیدن و شهید دادن می شه صحبت از جنگیدن در 9 متر برف جایی که انسان ها یخ می بندند و امکان تحمل 10 دقیقه نگهبانی سخت می باشد . سرما و برف بیش از حدی که در این منطقه «مریوان»است باعث شد که حدود 11 نفر از برادران ما از بالای برف ها در ارتفاعات سقوط کرده و در ته دره پاره پاره شدند امام به شکرانه ی خدا برادران پاسدار تا کنون مقاومت کرده اند

                                                                                              سمینار فرماندهی سپاه در زمان فرماندهی مریوان

نامه به شهید بروجردی

برادر بروجردی ،سلام علیکم. می دانم که مشغله ات زیاد است و وقتت کم اما دیگر دلم دارد می ترکد...

بار ها در پاک سازی مواضع ضد انقلاب از داخل مقر آن ها پوستر فرمانده کل قوا،رئیس جمهور محترم«بنی صدر»را پیدا کرده ایم .

حرف هم بزنی پای ولایت را وسط می کشد و می گوید تضعیف فرمانده کل قوا،تضعیف امام است . من صریحا می گویم.

«فرمانده ای که عدالت ندارد ،ولایت هم ندارد»

 

َشهیداحمدمتوسلیان

 

پسر خواهر بنی صدر و کتک کاری

قرار بود مقام معظم رهبری به مریوان بیایند. عراقی ها هم فهمیده بودند و دزلی را بمباران می کردند . فرمانده لشکر 28 کردستان هم که پسر خواهر بنی صدر بود به نیرو هایش گفته بود که توپ ها را بر دارند و بکشند عقب. حاج احمد وقتی آن ها را می بیند ،فرمانده لشکر 28 را که یک سرهنگ بود . به باد کتک می گیرد که «نامرد چرا داری بر می گردی عقب؟»بعد از ظهر جلسه ای با حضور آقا و فرمانده لشکر 28 و حاج احمد در روابط عمومی سپاه تشکیل شد . در آنجا فرمانده 28 از حاج احمد شکایت کرد . تا قضیه را گفت،حاج احمد گفت:«بله که زدم،چرا عقب نشینی کردید،شما غلط کرده عقب نشینی کردید!»و بعد با مشت چنان زد روی شیشه میز که شکست و ریخت.

 

 

 

 

 


89/12/29::: 6:1 ع
نظر()
  
  
<      1   2   3      >